دو زوج پیر در استیج بار می رقصند
به ناز و عشوه و اندوه و گاه با ترفند
و تخت نرد من و تو کنار یک تخت و
هزار راه که بسته است با دو تا هرچند
من و تو تنگ کنار همیم و در بازی
تو شاه مهره دل را نموده ای در بند
دو چشم من به لبانت، به رقص آوازت
و خیز نرم خیال از دو برگ شاه پسند
نگاه مضطرب تو به چرخش تاس و
شبی که کاش دمی در سپیده اش ندمند
فرود تلخ و خوشی بود و گوییا شیرین،
حدیث رفتن بر تخت با دو حبه قند
#مهدی_مرسلی
برچسب : نویسنده : 0mimsoheile بازدید : 228